شاهراه اندیشه آرمان شاهراه اندیشه آرمان
شاه راه ها+تفکر+هدف=شاهراه اندیشه آرمان
| ||
به نام بخشنده ترین مهربان عرض ادب دارم خدمت خوانندگان محترم وبلاگ و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم و امیدوارم خداوند مهربان ما را جزوِ روزه داران واقعی این ایام قبول کنه و در آخر پیشاپیش شهادت مولا و سرور دوعالم حضرت علی علیه السلام را تسلیت میگویم و از صمیم قلب از پروردگار میخواهم که شفاعت مولا را در آن دنیا برای همهُ اهل دلان و دوستداران آن حضرت مقدور کند. التماس دعا و یا علی مدد تا طلوع
[ شنبه 85/7/22 ] [ 1:27 صبح ] [ وحید زرکوب ]
[ نظرات () ]
یاهو شاید عجیب باشه اما چند وقتی شده دلم بدجور حال و هوای محرم را کرده نه میدونم چرا؟ و نه میدونم بازم چرا؟ کمتر حوصله نوشتن و بیشتر درگیر کارهای روزمره شدن شده کار این چند وقت شدن. بگذریم که اینچنین نخواهد ماند. وحید زرکوب (مصباح)
[ شنبه 85/5/14 ] [ 2:45 عصر ] [ وحید زرکوب ]
[ نظرات () ]
Ø سلام Ø چند وقت که نباشی فراموش میشی که البته میشه گفت از خوبیهای Ø دنیای مجازی اینترنت همینه . Ø بگذریم خوش ندارم وارد مسائلی از این قبیل بشم. Ø حتی سعی میکنم از دنیای سیاست هم فاصله بگیرم آخه به من چه سیاست Ø شاید هم چشم پوشی از جنایتهای اسراییلیها و پیامد آن عمل حزب الله لبنان Ø و حمایت ایران از حزب الله کار آسانی نباشه. Ø وقتی امثال اکبر گنجیها با اعتصاب غذا خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستند Ø و قلمهای فراوان دنیای سیاست فراتر از مرکب زرین مینویسد امثال وحیدزمصباح ها Ø سرگرم در آوردن لقمه ای نان جهت امرار معاش در گرانی وطن باشند بهتر است Ø به قول شاعری به من چه که اینطوریه Ø من زرنگ باشم بتونم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. Ø راستش هر کدوم از ما یه گیری یه جایی داریم Ø من میگم که البته اعتقاد منه سوءتفاهم نشه Ø الان که همه از اوضاء آشفته خاور میانه و Ø حزب الله لبنان حرف میزنند و تمام دنیا با رسانه هاشون ایران را مورد اتهام قرار میدند Ø عکسهای اسراییلیهایی که مردند و فلسطینی هایی که هلاک شدند و به قول بعضی ها شهید Ø شدند بهتر میشه از احوال هم غافل بشیم و دامن به این مسائل سیاسی بزنیم. Ø گفتم که مخالف نوشتن از بعد سیاسی هستم و اینو گذاشتم به عهده خود سیاستمدارها و سیاسی نویسها Ø فقط اینکه بهترین فرصت برای اینکه از حال همسایه بی خبرتر از الان باشیم – از بیکاریهای همیشگی Ø و نبودن امنیت کاری و نداشتن امنیت اجتماعی و شلوغی دادگاه های مرسوم به خانواده –بازار های زیاد Ø مهاجرت به کشورهای مختلف و سرمایه گذاری با هر هزینه ای در خارج از کشور اگه راست باشه– Ø داشتن پایینترین مدرک تحصیلی Ø به نام لیسانس که بیکار در در پارکی مواد میفروشه و یا افسر و سرهنگ فلان نیروی دفاعی که مسافر کشی Ø میکنه و هزار تا چیز دیگه که گفتنش جایز نیست و نوشتنش وقت میبره که اگه کج فهم نباشیم خودمون از بهر میگیم. Ø بیایم اینا را زیادتر کنیم به سیاست کاری نداشته باشیم ببینیم کی درست زندگی میکنه دستش را بگیریم بندازیم توی Ø منجلاب سیاست تا اینایی که گفتم بیشتر و بدتر بشه اونوقت سرش که به سیاست گرم شد نفهمه توی چه گه دونی افتاده و Ø به خاطر یه لقمه نون غلط بکنه زر بزنه تا حسابش با اونی که توی عربستان نی میندازه نباشه. Ø خوبه بچه هفت هشت ساله های الان از سیاست همچین حرف میزنند که سیاست مدارامون نمیزنند. Ø از الان داریم روی مخ بچه کار میکنیم تا آمادش کنیم برای خراب کردن زندگیش. Ø آهای جواب منی که نسل سوخته ام چیه؟ Ø بیایم سیاسی ننویسیم و بزاریم خود سیاستمدارها و قلم زرینیهای روزنامه ها بنویسند Ø به قول همون شاعر به من چه و به ما چه؟ Ø نوشته :وحید ز مصباح o تمام [ چهارشنبه 85/4/28 ] [ 1:30 عصر ] [ وحید زرکوب ]
[ نظرات () ]
از گلایه کردن بدم میاد خدا میدونه زمانی که این وبلاگ را خواستم بسازم چه حالی داشتم هیجانم از ساختن لین وبلاگ خیلی زیادتر از وبلاگهای دیگرم بود. همیشه به این فکر میکردم که بهترین مطالب را اینجا بنویسم. گاهی شعر و دستنوشته هایم را گذاشتم و گاهی مطالبی از دیگران مهم این بود که برای خودم بهترین آرشیو از اقیانوس حرفهای نگفتم داشته باشم و اصلا هم تعداد بیننده ها و نظردهنده ها برام مهم نبوده شاید اونهایی که دوست داشتم یا دارم این مطالب را بخوانند اصلاً ندونند یه همیچین جایی کسی براشون مینویسه. لذل سخن کوتاه اینکه دنبال زیاد کردن کامنتهاتون نباشید و خواهشاً تلاش کنید مطالب ارزنده ای برای بعدها بگزارید. والسلام وحید زرکوب(آرمان مصباح) ....................................
[ دوشنبه 85/4/5 ] [ 1:22 صبح ] [ وحید زرکوب ]
[ نظرات () ]
شرایط اقتصادی خرابه*موقعیت کاری برای جوانان فراهم نیست * امنیت کاری در هیچکدام از کارها وجود نداره * جوانان 23 حتی گاهاَ 30 ساله هنوز به دست پدرها و مادرها نگاه میکنند * بهترین تفریح برای جوانان ما اینست که در پارکی با دوستان بشینند و سیگاری روشن کنند شاید اگر میوه و لبنیاب ارزان باشد مینشستند و مصرف میوه و لبنیات میکردند و اگر شرایط کاری برای آنان مهیا باشد کمتر در روزنامه ها شاهد اعدام جوانانی باشیم که برای امرار معاش دست به جنایت هم میزنند. حدیثی از معصومی بود که از هر دری فقر بره فحشا و فساد وارد میشه واقعاً هم همینه * خوب به اطرافمون نگاه کنیم و ببینیم . واقعا فقر* فحشا * فسادهای اجتماعی بیداد میکنه. بیایم به فکر جمع آوری ماهواره ها و پارازیت انداختن روی فرکانسهای ماهواره نکنیم بیایم با معذل بیکاری بهتر برخورد کنیم *بیایم فرهنگ کار کردن و فرهنگ کاریابی را رواج بدیم. واقعا غیر این است هر پدر و مادری آرزوی سعادت فرزندشان را دارند؟ بیاییم برای اجتماعمان پدر و مادری خوب باشیم. بیاییم به فکر جوانان باشیم. چرا من یک جوان 25 ساله باید احساس یک مرد 45 ساله را داشته باشم؟ شور و هیجان من که به ظاهر جوانم کو؟ آیا جوانی کرده ام؟ آیا حق جوانی کردن دارم؟ واقعاً حق من و امثال من از منابع بسیار زیاد کشورم چیست؟ حتماً اعتیاد و بیکاری؟ تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است. گویا اینا باسه فاطی تونبون نمیشه. و در آخر خوشحالم که با اسم و مشخصات خودم در وبلاگهایم مینویسم و اسهال و استفراغ کسی را کپی نمیکنم . تا طلوع [ جمعه 85/4/2 ] [ 9:12 عصر ] [ وحید زرکوب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |