• وبلاگ : شاهراه انديشه آرمان
  • يادداشت : سلامي دوباره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قم 

    سالها پيش وقتي خيلي جوان بودم او روزي از روي صندلي بلند شد


    و به من گفت دوستت دارم


    زمان!


    اي دزدي که همه چيزهاي شيرين را از آن خود ميکني


    هرچند حالا پيرم و غمگينم و سلامت گذشته را ندارم


    اين را هم به فهرست خود اضافه کن


    او روزي به من گفت دوستت دارم


    هرچند پايبند حرفش نبود


    و دامن خود را آلوده به دوست داشتني